سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زکات دانش بذل آن به مستحقّش و واداشتن نفس در عمل به آن است . [امام علی علیه السلام]

1.لنگوته:

که معمولا از پارچه (جومنی) نخی و دو رنگ به آن می دوختند.طول آن به 10 متر میرسیده، در سالهای اخیر پارچه سفید ساوه معمول شده است در قدیم حتی بچه ها لنگوته به سر می بسته اند.بستن آن نیز فن خاصی دارد،یک گوشه را به اصطلاح روی سر تاج میکنند و لنگوته را دور سر می پیچند و گوشه را پشت آزاد میگذارند که در مواقع سوگواری بودن به نشان عزا آنرا دور گردن حلقه می کنند.

2.کلاه:

مردان هرگز سر برهنه ظاهر نمی شدند و کلاهی از جنس پشم ویا کورک بر سر می نهادند کلاهی که مردان در خانه به هنگام استراحت به سر می گذاشتند عرقچین نام داشت و از جنس پارچه نخی تهیه می شد که کناره های آن به شکل دندانه هائی دست دوزی می شد.به هنگام شرکت در مجالس ویا بهنگام خروج از ده بر روی کلاه دستاری می بستند که به سبک پیچیدن لنگوته امروزی که اکثرا بروش پاکستانی هندی ویا بلوچی است تفاوت داشت.

3.پای افزار مردان به سه فرم جوتی چپت و پوتین بود.

جوتی عبارت از یک کفی ضخیم از جنس چرم بود که بوسیله رشته های چرم و بیشتر بوسیله نخ تهیه شده از موی بز به پای آدمی مهار می شد.
چپت در ابتدا از چرم و در این اواخر از لاستیک تهیه می شد و به مشابه کفش تابستانی کنونی که در اصطلاح محلی چپلی گویند دوخته می شد.
پوتین کفش بزمی و رزمی مردان را تشکیل می داد که به هنگام سفر بپا می کردند،اما اینگونه پای افزار مختص مردان مرفه و مستغنی جامعه بود.

4.پیراهن:

قبلا از پارچه جومن تهیه می شده که چاک گریبان برروی شانه می افتد و به ای دکمه از گرهی بنام مدوکه و از جنس نخ یا پارچه استفاده می شد که به مشابه دکمه در پشت سوراخی گیر می کرد آستین ها بلند و گشاد وبدون سر استین بود.پیراهن بلند و گشاد و تا پائین زانو ادامه می یافت بطوریکه در دامن زیاد ه بر سه من گندم به وزن سیستان (هرمن 6کیلو) جای می گرفت 6 متر امروزی.دوطرف دامن و پیراهن چاکدار بود که بنام بر چاک مصطلح بود.

5.تریزه:

پیراهنی بود که از پارچه سفید میدوختند، این پیراهن مخصوص رقص بود وبهمین علت درقسمت پایین آن به اصطلاح چهل تیکه دوخته می شد.

6.تومو(شلوار):

شلوار مردان نیز بلند و پاچه گشاد بود بدان گونه که یک آدمی بدرون یک پاچه جای می گرفت گشادی پارچه ها از بالا به پایین در یک اندازه ثابت برش می یافت بند شلوار از قیطان های محکم و دستباف تشکیل می شد.

7.باسکت یا جلیقه:

گاه بر روی پیراهن یک ستره یا باسکت کورکی و یا تهیه شده از پشم شتر در بر می کردند و گاهگاهی نیز قبای بلند با نیم تنه می پوشیدند.اکثرا بهنگام کار شالی بدور کمر بسته می شد.در مواقعی که فرد باسک و یا نیم تنه نمی پوشید تسمه ویا شالی را بدور کمر خود می بست.