سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بدخو شود، همنشین و رفیقش دشمنش گردند. [امام علی علیه السلام]

اقوام و طایفه‌های سیستان و بلوچستان، به اقوامی گفته می‌شود که در استان سیستان و بلوچستان سکونت داشته‌اند و یا زندگی می‌کنند و از لحاظ ساختار طایفه‌ای، قومی و نوع سکونت به چهارده گروه تقسیم می‌شوند.

  • بازماندگان قدیمی و اصیل سیستان که توانسته‌اند نسل خویش را ازخطر قتل عام‌ها و کشتارهای دسته جمعی مغولان، تیموریان، و ازبک‌ها حفظ کنند، شامل: طایفه‌های پودینه، میر، کیخا، کیانی، کمالی، ارابیب و پهلوان و نورا
  • طوایفی که معتقدند ریشه قومی آنان عرب می‌باشد، شامل: گمشادزهی،نهتانی،سالارزهی،شهرکی، کول و صیاد
  • طوایفی که منتسب به محیط زیست اولیه خودشان هستند، شامل دلخکی، دلارامی، گرگ، سرگزی و خاراکوهی، که به ترتیب ازمناطق دلخک، بیابان گرگ، شوره‌گزها و خارکوه واقع در مجاورت هیرمند سرچشمه می‌گیرند.
  • طوایفی که از کوه‌های بارز کرمان آمده و از وجودشان در جنگها و اهداف امنیتی استفاده می‌شده‌است، شامل سنچولی (سنگچولی) و جهان تیغ،جمالزهی
  • طوایفی که قبل از ویرانی سیستان آنجا بوده‌اند اما توسط تیمور اجباراً به مناطق دیگر منتقل شده‌اند، شامل جمشیدی و بختیاری
  • طوایفی که به کولی‌ها (دوره گردها) معروفند، شامل ماهککی، گلوی، پتی پشم، چتله و کیال
  • قبایل گاوچرها (دامداران) یا گوچرهای سیستان، شامل آبیل، ده مرده، سراوانی و کلبعلی
  • طوایفی که ریشه افغانستانی دارند، شامل غلجه‌ای، بارکزایی، فراهی، هراتی لکزایی و گلوی
  • طوایفی که ریشه تاجیکی دارند، شامل راشکی
  • طوایفی که ریشه در بلوچستان پاکستان دارند، شامل نارویی، شیرانزائی، سنجرانی، رخشانی و سارانی
  • طوایفی که از اطراف تهران به سیستان کوچ کرده‌اند، شامل شهریاری و نوری
  • طوایفی که از منطقه لاش وجوین و قلعه کاه به سیستان آمده‌اند، شامل سموری، ارجونی، تجگی، اوکاتی
  • طوایفی که ریشه قومی آن‌ها از ممسنی است، شامل براهویی، بزی، جر و قزاق،جمالزهی
  • طوایفی که ریشه آنان از شیراز و استان فارس می‌باشند، شامل میر و سربندی

 

طوایف و قومیت‌های دیگری نیز در سیستان و بلوچستان وجود دارند که عبارت‌اند از:

آبیل • ارباب • اربابی (صیادی) • اردنی  • بلوچ‌زهی  • اله دو (اله دو) • بارانی (بارنی) • جنگی • بامدی • بامری • براهویی • برخوردار • پودینه (پودنه) • دولفظه یا دولوزه (مشترک بین سنچولی و پودینه) • گنجعلی • درگی • جدیدالاسلام یا نومسلمان (اصالتاً هندوی مسلمان شده) • چاری • چشک • حیدری • خدری • دره‌ای • درهی • راز • راهداری • ریگی • رئیس • زرهی • سرحدی • سرگلزایی • سیاه سری • شیخ • عارفی • فخیره • فراهی • قهقایی • کاشانی • کوهکن • سندگل • گدا • تیلر • جمالزایی • گرگیچ • نوتانی (نهتانی) • سالاری (سالارزهی) • بندانی • کته لوک • شیبک • میرشکار (موشکار) و خمر (خمبر)

ادامه مطلب...
  

1.لنگوته:

که معمولا از پارچه (جومنی) نخی و دو رنگ به آن می دوختند.طول آن به 10 متر میرسیده، در سالهای اخیر پارچه سفید ساوه معمول شده است در قدیم حتی بچه ها لنگوته به سر می بسته اند.بستن آن نیز فن خاصی دارد،یک گوشه را به اصطلاح روی سر تاج میکنند و لنگوته را دور سر می پیچند و گوشه را پشت آزاد میگذارند که در مواقع سوگواری بودن به نشان عزا آنرا دور گردن حلقه می کنند.

2.کلاه:

مردان هرگز سر برهنه ظاهر نمی شدند و کلاهی از جنس پشم ویا کورک بر سر می نهادند کلاهی که مردان در خانه به هنگام استراحت به سر می گذاشتند عرقچین نام داشت و از جنس پارچه نخی تهیه می شد که کناره های آن به شکل دندانه هائی دست دوزی می شد.به هنگام شرکت در مجالس ویا بهنگام خروج از ده بر روی کلاه دستاری می بستند که به سبک پیچیدن لنگوته امروزی که اکثرا بروش پاکستانی هندی ویا بلوچی است تفاوت داشت.

3.پای افزار مردان به سه فرم جوتی چپت و پوتین بود.

جوتی عبارت از یک کفی ضخیم از جنس چرم بود که بوسیله رشته های چرم و بیشتر بوسیله نخ تهیه شده از موی بز به پای آدمی مهار می شد.
چپت در ابتدا از چرم و در این اواخر از لاستیک تهیه می شد و به مشابه کفش تابستانی کنونی که در اصطلاح محلی چپلی گویند دوخته می شد.
پوتین کفش بزمی و رزمی مردان را تشکیل می داد که به هنگام سفر بپا می کردند،اما اینگونه پای افزار مختص مردان مرفه و مستغنی جامعه بود.

4.پیراهن:

قبلا از پارچه جومن تهیه می شده که چاک گریبان برروی شانه می افتد و به ای دکمه از گرهی بنام مدوکه و از جنس نخ یا پارچه استفاده می شد که به مشابه دکمه در پشت سوراخی گیر می کرد آستین ها بلند و گشاد وبدون سر استین بود.پیراهن بلند و گشاد و تا پائین زانو ادامه می یافت بطوریکه در دامن زیاد ه بر سه من گندم به وزن سیستان (هرمن 6کیلو) جای می گرفت 6 متر امروزی.دوطرف دامن و پیراهن چاکدار بود که بنام بر چاک مصطلح بود.

5.تریزه:

پیراهنی بود که از پارچه سفید میدوختند، این پیراهن مخصوص رقص بود وبهمین علت درقسمت پایین آن به اصطلاح چهل تیکه دوخته می شد.

6.تومو(شلوار):

شلوار مردان نیز بلند و پاچه گشاد بود بدان گونه که یک آدمی بدرون یک پاچه جای می گرفت گشادی پارچه ها از بالا به پایین در یک اندازه ثابت برش می یافت بند شلوار از قیطان های محکم و دستباف تشکیل می شد.

7.باسکت یا جلیقه:

گاه بر روی پیراهن یک ستره یا باسکت کورکی و یا تهیه شده از پشم شتر در بر می کردند و گاهگاهی نیز قبای بلند با نیم تنه می پوشیدند.اکثرا بهنگام کار شالی بدور کمر بسته می شد.در مواقعی که فرد باسک و یا نیم تنه نمی پوشید تسمه ویا شالی را بدور کمر خود می بست.